گریه تا چند ناله تا کی
ناله عاشقان را ثمر نیست
از گذشته یاد کن یاد
تا نماید خاطرت شاد
کز پی شام هجران سحر نیست
یاد از آن شب شب که با او
در گلستان بر لب جو
بودمان لب به لب روی بر رو
عشق او در دل من
مهر من در دل او دل او
از جهان وارسته
جان به جان پیوسته
لب زگفتن بسته دل سخنگو
عشق من جاودانی است
ماه من آسمانی است
کاین چنین زیبایی در بشر نیست
با همه مهر آن پری رو
ای دریغا شد جفاجو
حالش از حال پژمان خبر نیست
سلام یه کم دیر شد ببخشید بالایی رو بخونید یعنی پست بالایی